لایحه تجدیدنظر طلاق به درخواست زن (زوجه)
طلاق از جمله موضوعات حقوقی است که در صورت عدم موفقیت آن در دادگاه بدوی و عدم حصول نتیجه مطلوب در دادگاه اولیه حداقل دو مرحله قابل اعتراض (تجدیدنظر خواهی و فرجامخواهی) است (اگر رای اولیه غیابی باشد حکم طلاق قابل واخواهی هم هست).طلاق به درخواست زن (زوجه) معمولاً مطابق یک رویه قدیمی مستنبط از حقوق شرعی، با مقاومت قاضی و مرجع رسیدگی مواجه می شود و نتیجه بخش بودن آن سخت و دشوار است مگر اینکه یک وکیل خوب و متخصص و با تجربه شما را همراهی نماید.در ادامه یک نمونه لایحه اعتراض به حکم دادگاه بدوی در خصوص طلاق به درخواست زن (زوجه) که توسط وکلای دفتر وکالت دادگران حامی نگارش یافته است جهت اطلاع و استحضار مخاطبان گرامی تقدیم می گردد.
امتیاز:
|
تعداد بازدید: 10086
لایحه تجدیدنطر خواهی - طلاق به درخواست زوجه
بسمه تعالی
ریاست و مستشاران محترم دادگاه تجدید نظر استان تهران
احتراما اینجانب مینا کاویانی به وکالت از خانم ناهید.... در مقام تجدید نظر خواهی از دادنامه شماره ..... صادره از شعبه 267 دادگاه خانواده دو تهران که حکم به بطلان دعوای طلاق زوجه صادر نموده است مراتب زیر را به استحضار می رسانم:
1- موکل و زوج در تاریخ 25/09/1376 با یکدیگر ازدواج نمودند که حاصل این ازدواج دو دختر کبیر می باشد که هر دو از دایره حضانت خارج می باشند.
2- زوج از سال 90 تا زمانی که زندگی مشترک را ترک نمود به مدت 9 سال در منزل متعلق به زوجه زندگی می کرده و هیچ منزلی برای سکونت زوجه و فرزندان خود فراهم ننموده است.
3- در طی سال های زندگی مشترک زوج بصورت مکرر با موکل مشاجره و قهر می نموده است و حتی گاهی بیش از شش ماه با زوجه قهر می کرده است تا این که نهایتا در خرداد ماه سال 99 در پی اختلافی که با زوجه پیدا می کند منزل مشترک را به قهر ترک می نماید و تا کنون بیش از 11 ماه است که از ترک زندگی مشترک توسط زوج می گذرد و مستندا به استشهادیه پیوست لایحه، شهود نیز در این خصوص حاضر به ادای شهادت می باشند.(پیوست شماره یک)
4- پس از گذشت بیش از 6 ماه از ترک زندگی مشترک توسط زوج و با طرح دعوای طلاق توسط موکل به استناد ترک زندگی مشترک، زوج که از زمان تشدید اختلافات و ترک منزل، در منزل مادرش سکونت نموده بود و هیچ خبری از وی نبوده است، با دریافت دادخواست طلاق زوجه به استناد ترک زندگی مشترک، برای توجیه اقدام خود در ترک زندگی مشترک ، با معرفی منزل مادرش برای زندگی و سکونت، اقدام به طرح دعوای الزام به تمکین می نماید که حکم الزام به تمکین زوجه منوط به فراهم شدن زمینه تمکین از جمله مسکن و اثاث البیت متناسب با شان زوجه می گردد و همچنین به موجب همین رای، اثر این حکم نسبت به اینده بوده و دلیلی بر نشوز زوجه در گذشته نمی باشد. (پیوست شماره دو)
5- از آن جا که این زوج بوده که زندگی مشترک را به قهر ترک نموده بوده و بیش از شش ماه از ترک زندگی مشترک توسط زوج می گذشته است فلذا ماده 8 بند ب شروط عقدنامه که مقرر داشته: " در صورتی که زوج 6ماه متوالی زندگی مشترک را ترک نماید زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می یابد که خود را مطلقه نماید" محقق گردیده است و اقدام بعدی زوج در طرح دعوای الزام به تمکین ولو این که منجر به صدور حکم الزام به تمکین گردد نمی تواند وکالت بلاعزلی که محقق گردیده است را ساقط نماید. کما این که در دادنامه صادره در خصوص الزام به تمکین زوجه نیز قاضی محترم مقرر داشته اثر این حکم نسبت به آینده است و دلیل بر نشوز زوجه در گذشته نیست. و با توجه به این که زوج منزل مادرش را بعنوان محل سکونت معرفی نموده بوده قاضی محترم اجرای حکم را منوط به فراهم نمودن مسکن و اثاث البیت متناسب با شان زوجه نموده است.
اما دادگاه محترم بدوی بدون توجه به خواسته زوجه که طلاق به استناد ترک زندگی مشترک و عسر و حرج ناشی از آن بوده است و نیز بدون در نظر گرفتن مدارک ابرازی زوجه و استشهادیه ضمیمه دادخواست، حکم به بطلان دعوا صادر نموده است.
نظر به مراتب فوق و باعنایت به اولا سابقه اختلافات شدید و طولانی زوجین و ثانیا ترک زندگی مشترک برای بیش از شش ماه متوالی از سوی زوج و عسر حرج ناشی از آن و ثالثا تنفر و کراهت شدید زوجه نسبت به زوج به جهت بی مسئولیتی و عدم تعهد نسبت به زندگی مشترک به نحوی که بنا به گفته ی زوجه حاضر است بمیرد ولی دیگر با زوج زندگی نکند تا جایی که حاضر است با بذل 20 سکه از مهریه مافی القباله خود را مطلقه نماید و مستندا به ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی نقض دادنامه بدوی و صدور حکم به طلاق زوجه مستدعی می باشد.
با تشکر و تجدید احترام